قطعات لباسشویی بوش ایذه
تامین کننده قطعات بوش
قطعات لباسشویی بوش را از ما بخواهید.
لباسشویی بوش شرکت آلمانی بوش یکی از تولیدکنندگان برتر تولید لوازم خانگی از جمله ماشین لباسشویی بوش است. این برند را میتوان یکی از نامهای پرآوازه در جهان برشمرد که به دلیل کیفیت بالای محصولاتش چنین رتبه ای دارد. در واقع رتبه انرژی این ماشین +++A است و صفحه نمایش دارد. این ماشین لباسشویی دارای برنامه های شست و شوی بی سرو صدا، کاهش مصرف آب و انرژی و کاهش مدت زمان شست و شو است.
لوازم جانبی لباسشویی بوش را از ما بخواهید.
معرفی ایذه
ایذه شهری در شمالشرق استان خوزستان و مرکز شهرستان ایذه است، ایذه در مناطق نیمه کوهستانی قرار دارد این شهر در غرب ایران قرار گرفته است. ایذه قطب اکوتوریسم استان خوزستان محسوب میشود.[۲][۳] مردم ایذه لر بختیاری هستند و به زبان لری بختیاری سخن میگویند ایذه از مهمترین شهرهای لر نشین و در گذشته مرکز اتابکان لر بزرگ بوده است .[۴][۵][۶]
مردم شناسی
مردم ایذه لر بختیاری هستند و به زبان لری و گویش بختیاری گفتگو میکنند .
نامها
شهر ایذه از روزگار باستان تا امروز به نامهای ایذج، ایذه، اوجا، ایگه، اریگ، ایج، مالمیر یا مال امیر خوانده شدهاست. بعضی معتقدند نام قدیمی «اینز» و «ایزج» و «ایذه» تبدیل یافتهاست. به علاوه به دلیل وجود زیجهای بسیار در این ناحیه، این شهر به نام اریگ یا ایج خوانده میشدهاست.[نیازمند منبع]
در لغت نامه دهخدا آمده: ایذج. [ ذَ ] ( اِخ ) نام قدیمی سرزمینی در ناحیه بختیاری که بعدها مال امیر( مالمیر ) نامیده شد و در شهریور 1314 هَ. ش.نام آن به ایذه تبدیل شد.
شعر زیر از حافظ است که در آن به ایذج اشاره شده:
بعد از این نشگفت اگر با نکهت خلق خوشت
خیزد از صحرای ایذج نافه مشک ختن
در کتاب مُعْجَم البُلدان و سفرنامه ابن بطوطه آمده: ثم سافرنا من مدینة تستر... و وصلنا الی مدینة ایذج و تسمی ایضاً مال الامیر. ( ابن بطوطه ) (ترجمه: سپس از شهر شوشتر سفر کرده و... به شهر ایذج میرسیم که به آن مال امیر یا مالمیر نیز گفته میشود)
ایدیده یا ایدیذ عیلامی با توجه به اینکه تمدن عیلام در منطقه کوهستانی فعلی بختیاری قرار داشتهاست و شهر ایدیده از شهرهای مهم آن بودهاست و ایدیذه به معنای شهر کنار آب آمدهاست و به دلیل قرار گرفتن ایذه کنونی در کنار تالاب شط (میانگران) ممکن است ایدیده همان ایذه کنونی بودهاست.[نیازمند منبع] شباهت میان حروف ایدیده با حروف ایذه نیز میتواند دلیل بر این مدعا باشد.
ایزج یا ایذج اکثر مورخان در آثار خود این شهر را با نام ایزج ذکر کردهاند چنانکه ابن حوقل در صوره الارض ابودلف در سفرنامه، مقدسی در احسن التقاسیم حمدالله مستوفی در نزهه القلوب از این شهر با نام ایزج یاد کردهاند.
اصطخری در مسالک و الممالک از ایزج اسم برده و این شهر را جزو خوزستان دانستهاست و قزوینی در آثار البلاد به ایزج اشاره نموده و حدود جغرافیایی و آثار تاریخی آن را ذکر نمودهاست. طبری در تاریخ الرسل و الملوک و ابن ایثر در تاریخ کامل این شهر را با نام ایزج ذکر نمودهاند. در دوره ساسانیان از احداث و توسعه راهها در منطقه سخن به میان آمدهاست. عدهای از مورخان برخی ایل راههای فعلی بختیاری را یادگار آن دوران دانستهاند.
از واپسین روزگاران هخامنشی خاستگاه الیماییها (بازماندگان ایلامیان) بودهاست که همزمان با دورهٔ سلوکی- پارت، بسته به شرایط قلمرو خود را گسترش میدادند. پیکره{مجسمه} مفرغین مرد شمی از آن دورهاست. در دوره ساسانی به نام ایذه خوانده شد و با گشودن آن به دست مسلمانان ایذج نامیده شد. اتابکان لر که در سدهٔ پنجم هجری پدیدار شدند، بدان مالمیر میگفتند، نامی که همچنان بر سر زبان هاست. در سال ۱۳۳۷ با تلاشهای محمدجوادخان درگاهی که حاکمیت قشلاقات بختیاری را داشت و با مکاتباتی که با وزارت کشور انجام داد تحت عنوان شهر با آن موافقت شد. نام ایذه نامی بسیار باستانی است و از دوران پیش از ساسانیان رایج بودهاست. این شهر در دورههایی نامهای دیگری نیز داشتهاست نام مالمیر که همان مال امیر (آبادی و جایگاه و پایتخت امیران و بزرگان اتابکی بختیاری[نیازمند منبع]) است (مال در زبان لری بختیاری به معنی آبادی، املاک و داراییها است) بیشتر در زمان هزاراسفیان که به اتابکان لر بزرگ مشهور شدهاند کاربرد داشتهاست.
واژه باستانی ایذه در سدههای اخیر به کلی فراموش شده بود تا این که در زمان پهلوی اول، بار دگر زنده شد و در تیرماه ۱۳۱۴ هـ. ش، از سوی فرهنگستان ایران به نام پیشین خود، ایذه نامگذاری شد.[۷]
پیشینه تاریخی

از آثار به دست آمده ایذه از جمله نگارهها و نقش برجستههای عیلامی (اولین حجاریهای ایران باستان قبل از هخامنشیان)، میتوان نتیجه گرفت که آنجا مرکز مهمی در زمان عیلامیها بودهاست. این آثار به دو دسته آثار عیلام قدیم و نو تقسیم میشود که به شرح زیر میباشند: دوره عیلام قدیم: این دوره به دودمان آنزان متعلق است که چندین بار توسط حاکم اور نابود گشت.[۸] آثار باقیمانده از این دوره به شرح ذیل است: الف) نقش برجسته شاهسوار: شاهسوار جایگاهی باستانی در حومه ایذهاست که در آن آثار باستانی از جمله نقش برجستهای متعلق به دوره عیلام قدیم (قرن ۲۰ ق. م) واقع شدهاست. این نقش برجسته به احتمال زیاد نمایانگر صحنه بارعام یک پادشاه یا ابراز بندگی در مقابل یک خدا است. ب) نقش برجسته خونگ اژدر: این جایگاه به خونگ نوروزی نیز معروف است و در نزدیکی دریاچه میانگران (۱۲ کیلومتری شمال ایذه) واقع شدهاست که نقش برجستههای آن مانند شاهسوار حجاری شدهاست. دوره عیلام نو: ایذه در دوره عیلام نو «آیاپیر» نامیده میشدهاست [نیازمند منبع] و پادشاهان آن به صورت مستقل زیر نظر سوخالماهو وزیر اعظم عیلام حکومت مینمودند. حکومت عیلام در این دوران به صورت اتحادیهای بود و متشکل از تعدادی حکومتهای محلی مستقل اداره میشد.[۹]
آثار این دوره عبارتند از: کول فره (کول فرح): کول فره بررسی دره مانند در کوههای اطراف دشت، واقع در ۷ کیلومتری شمال شرقی ایذهاست که در عصر عیلام نو به عنوان نیایشگاهی باز مورد استفاده قرار میگرفتهاست. در این شکاف ۶ نقش برجسته به همراه نوشتارهای عیلامی (میخی) اطلاعات تاریخی ارزشمندی را در اختیار میگذارند. بیشتر این نقش برجستهها مراسم مذهبی یا میهمانیهای هانی شاه، پسر تاهی هی (تاخی هی) حاکم دست نشانده آیاپیر از طرف شوتروک ناهونته را یادآور مینمایند. از نکات جالب توجه این نقش برجستهها میتوان به آداب و رسوم امور مذهبی عیلام اشاره نمود که در آن کاهنان در حال قربانی کردن حیوانات و نوازندگان در حال نواختن موسیقی و مردم یا بزرگان دارای حالتی خاص (شاید حالت خلسه) در نیایش و حمل خدایان میباشند.[۱۰]
نقش برجسته شهسوار: از کهنترین نقش برجستههای مربوط به دوره عیلامی میباشد که در انتهای جاده منتهی به روستای کهباد یک در دل کوه نقش بستهاست. قبرستان شهسوار، از گورستانهای باستانی پوشیده از شیرهای سنگی منطقه بختیاری، در این روستا واقع است.
اشکفت سلمان: تنگهای در کوه الهک واقع در جنوب غربی ایذهاست. در این تنگه چهار نقش برجسته وجود دارد که تمامی آنها به هانی تعلق دارند که بیشتر به خانواده سلطنتی و خدایان اشاره نمودهاست. در این جایگاه باستانی روزگاری نیایشگاه «تاریشا» وجود داشتهاست.
براساس برخی روایات تاریخی، اسکندر پس از ورود به ایران و توقف در همدان به خاطر مرگ هفستیون سردار جوان خود سخت آشفته شد و دستور داد که یالهای اسب و قاطرها را بچینند و کنگرههای برج و باروها را برافکنند. سپس غیب وی وی از طرف ژوپی تر، هفستیون را نیم خدایی نامید و برای آمرزش وی قربانی طلب کرد. بالاخره اسکندر برای اینکه در جنگ تسلی بیابد، به مملکت کوسیها رفته و پس از مطیع کردن آنها شکار انسان ترتیب داد و امر نمود تفاوتی بین مرد و زن، بزرگ و کوچک نگذاشته و همه را بکشند و این قصابی وحشتانگیز را قربانی دفن هفستیون نامید. این حادثه در کوههای بختیاری در ایذه اتفاق افتاد.[۱۱]
از این دوران و سپس از دوران پارتی چندین مجسمه و چند نقش برجسته و… باقی ماندهاست. از این زمان به بعد، ایذه مستقل اداره و به نام الیمائید خوانده میشد. آثار این دوره عبارتند از: خونگ یارعلی وند: در این جایگاه باستانی که در ۳ کیلومتری خونگ اژدر واقع شدهاست، نقش برجستهای شامل دو فرد الیمایی در یک مراسم آیینی وجود دارد. خونگ کمال وند: این جایگاه باستانی در ۴ کیلومتری شمال خونگ یار علی وند واقع شده و دارای نقش برجستهای به همراه کتیبهای الیمایی است. خونگ اژدر:[۱۲] (۱۴۲ ق. م) درست پشت تخته سنگی که نقش برجسته عیلام قدیم قرار داشت، نقش برجستهای متعلق به زمان پارتیها قرار دارد که مهرداد اول (منبع :مطابقت تصویرشاه درنگارکند خونگ اژدر با تصویر سکه مهرداد اول اشکانی) شاه اشکانی را به همراه افراد بلندپایه الیمایی نشان میدهد. قلعه کژدمک: در ارتفاعات خونگ اژدر قلعهای از لاشه سنگ و ساروج و خشت با تاقهای هلالی و سنگی واقع شده که در این ناحیه به «قلعه کژدمک» معروف است. این قلعه احتمالاً در زمان اردشیر ساسانی متروک شدهاست. .[۱۳] و برای نخستین بار آنان بودند که ایذه را مالمیر یا مال امیر (ملک امیر) نامیدند.[۱۴]:
«از تستر (شوشتر) حرکت کردیم. سه روز از کوههای بلند راه میرفتیم تا به شهر ایذه رسیدیم، ایذه را مال الامیر نیز مینامند.[۱۵]»
آثار دوره اتابکان لر بنایی از لاشه سنگ است که در اشکفت سلمان پس از حفاری نمایان شد. پس از برافتادن حکومت اتابکان در ۸۵۷ هـ. ق ایذه رو به خرابی گذارد و ساکنان آن به کوچروی روی آوردند.[۱۶] همچنین آثار دوره ایلخانی و مغول از جایگاه باستانی به نام ارگ اتابکی طاق طویله به صورت بنایی سنگی - گچی با آثار گچبری و کاشی کاری در شهر کنونی ایذه به دست آمدهاست. از دوره صفویه گورستانی با شیرهای سنگی در شاهسوار وجود دارد که البته تا دوره قاجار هم از آن استفاده میکردند.
همچنین نامی از شهرستان ایذه در میان اشعار شاعر بزرگ؛ حافظ شیرازی (که در زمان او نام شهرستان ایزج یا ایذج بوده) وجود دارد:
افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن
خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی
تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن
خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت
کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن
تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش
هر نفس با بوی رحمان میوزد باد یمن
شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او
در همه شهنامهها شد داستان انجمن
خنگ چوگانی چرخت رام شد در زیر زین
شهسوارا چون به میدان آمدی گویی بزن
جویبار ملک را آب روان شمشیر توست
بعد از این نشکفت اگر با نکهت خلق خوشت
خیزد از صحرای "ایذج" نافه مشک ختن
گوشه گیران انتظار جلوه خوش میکنند
برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن
مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوش
ساقیا می ده به قول مستشار متمن
ای صبا بر ساقی بزم اتابک عرضه دار
تا از آن جام زرافشان جرعهای بخشد به من.
- ۰۲/۰۵/۲۴